در زمان های قدیم، قانون گذاری و آموزشِ آن در کودکان، با تنبیه کردن همراه بوده است! اما امروزه میدانیم که تنبیه کردن نه تنها کمک کننده نیست بلکه اثرات معکوسی نیز دارد. آموزش و تربیت یک کودک نوپا که تلاش میکند تا “فقط” لذت ببرد و از هر گونه دردی دوری کند، کار سختی است. ولی امروز قرار هست تا با 13 راهکار مهم، فرایند قانون پذیری را آسانتر کنیم تا هم خودمان کمتر خسته شویم، هم کودکمان اذیت نشود، پس اگر درگیر این موضوع هستید، این مقاله همان چیزی است که به آن احتیاج دارید.
یک) اولویت های خود را مشخص کنید: اگر مدام در حال تذکر دادن و “نه” گفتن به فرزندتان باشید، در نهایت کودک شما متوجه نخواهد شد که اولویت شما واقعا چیست؟ و نتیجه این میشود که نه تنها قانون پذیر نمیشود بلکه برعکس؛ قانون گریز میشود، زیرا میبیند؛ هر کاری که انجام می دهد از نظر شما درست نیست!
اولین مرحله این است که اولویت های خود را مشخص کنید و ببینید که واقعا چه چیزهایی برای شما و برای زندگی راحت تر فرزند شما مهم است و با تمرکز بر آنها، دست از توجه بر نکات ریز و کم اهمیت بردارید. تلاش کنید تا یک رابطه ی خوب با فرزندتان بسازید (رابطه ی خوبِ والد و کودک، کاملا به والد بستگی دارد) چرا که رابطه ی خوب برای رشد سالم کودک، اهمیت بیشتری دارد تا مجبور کردن او به انجام دادن کارهایی که خیلی هم ضروری و واجب نیستند.
دو) آگاه باشید که چه چیزی کودک شما را تحریک میکند: شناسایی رفتار مشکل ساز و پیشگیری از آن، کار بسیار آسانی است، تنها نیاز به این دارد که ببینید چه چیزی علتِ آن رفتار مشکل ساز است؟ برای مثال اگر متوجه شدید، فرزند شما هر زمان که دستمال کاغذی رولی میبیند، شروع میکند به باز کردن آن و از انجام این کار لذت میبرد، ابتدا بدانید که قصدش ازینکار اذیت کردن شما نیست، بلکه مثل هر کودک دو ساله ی دیگری از انجام اینکار لذت میبرد، پس در این شرایط؛ شما به عنوان والد میتوانید دستمال کاغذی رولی را جایی دور از دسترس کودک قرار بدهید. یا مثلا اگر در فروشگاه هنگام خرید، کودک شما علاقه دارد که به قفسه ی قوطی کنسرو ها برود و با آنها بازی کند، برای سرگرم کردن او میتوانید، اسباب بازی مورد علاقه اش را با خود به فروشگاه بیاورید تا سرگرم شود. یا اگر کودک شما علاقه دارد که با مداد رنگی، دیوار اتاق را رنگ کند، مداد رنگی را دور از دسترس او قرار دهید و اجازه ندهید تا بدون نظارت شما از آن استفاده کند.
سه) پیشگیری را تمرین کنید: به خلق و خوی کودکتان در طول شبانه روز توجه کنید و ببینید که صبح ها سرحال و پرانرژی است یا عصر ها خلق و خوی بهتری دارد و سپس با توجه به این موضوع او را در معرض تجربیات جدید مانند دندانپزشکی، مهد کودک و… قرار دهید. آنها را برای هر گونه تجربه جدید از قبل آماده کنید و توضیح دهید که انتظار دارید که چگونه عمل کنند. به عنوان مثال، وقتی می دانید که زمان بازی در حال اتمام است، بگویید: “چند دقیقه دیگه باید با اسباب بازی ها خداحافظی کنیم و آماده ی رفتن به خونه بشیم.” هرچه کودک شما بیشتر احساس آمادگی کند، احتمال اینکه نسبت به تغییرات واکنش شدید نشان بدهد، کاهش می یابد.
چهار) ثابت قدم و خونسرد باشید: متخصصان سلامت روانِ دانشگاه هاروارد، بر این موضوع تاکید میکنند که مهم ترین عامل در ثبت یک قانون در ذهنِ کودک، ثابت قدم بودن والدین بر رعایت آن قانون است، چرا که کودکان در سنین 2 تا 3 سالگی، سخت تلاش میکنند تا درک کنند، رفتارشان چگونه بر اطرافیان تأثیر میگذارد و اگر واکنش شما به موقعیت ها مدام تغییر کند (یک روز به فرزندتان اجازه دهید در خانه، توپ بازی کند و روز دیگر او را از انجام اینکار منع کنید) آنها در نهایت متوجه نمی شوند که رفتارشان واقعا چه اثر و نتیجه ای دارد؟
اگر کودک 2 ساله ی شما کاری انجام میدهد که واکنش شدیدی را میطلبد، سعی کنید بر خودتان مسلط باشید و با آرامش واکنش نشان دهید؛ چرا که اگر شروع کنید به واکنش شدید نشان دادن، اوضاع را برای یک کودک 2 ساله هیجان انگیز تر میکنید و با اینکار موجب تقویت آن رفتار می شوید. خیلی اوقات خنثی بودن و واکنش ملایم نشان دادن، رفتار اشتباه را در کودک متوقف میکند. یک کودک دو ساله، به اندازه ی کافی شیرین و بانمک هست و خیلی اوقات با همین شیرینی، موجب می شود که شما ثابت قدم نباشید و به نوعی شما را کنترل میکند ولی بدانید که قانون پذیری برای داشتن یک رشد سالم، لازم و ضروری است.
پنج) احساساتی نشوید: به عنوان یک والد با موقعیت های بسیاری روبرو خواهید شد که آرام بودن و واکنش درست نشان دادن سخت است، اما بخاطر داشته باشید؛ زمانی که فریاد میزنید:
یک) پیامی که در حال انتقال آن هستید، در لحن بلند کلامتان گم می شود.
دو) کودک به جای اینکه درگیر پیام شود، درگیر لحن و طنین صدای شما می شود و فریاد زدن به تدریج بر عزت نفس کودک شما آسیب میزند.
هیچ گاه کنترل وضعیت کنونی را قربانی کنترل و قانون پذیری کودک تان نکنید. هنگامی که کودک 3 ساله شما برای صدمین بار برای مسواک زدن چانه زنی میکند، تنها نفس عمیقی بکشید، تا سه بشمارید، سپس مستقیما بر چشمان او نگاه کنید و قاطعانه با آنها صحبت کنید و به صورت کاملا مختصر بگویید که از او چه میخواهید؟
شش) بشنوید و تکرار کنید: بچه ها زمانی که متوجه می شوند که شنیده و درک شده اند احساس آرامش می کنند، پس سعی کنید که به آنها نشان دهید که متوجه احساسات شان هستید و آنها را درک میکنید. اگر درخواستی که کودکتان دارد غیر منطقی است، مثلا میگوید که: دوست دارد سرش را از پنجره ی ماشین بیرون کند، بجای مدام تکرار کردن خطرات پیش رو، احساسات او را درک کنید و بشنوید. همین یک کار ساده موجب می شود تا خشم او کمتر شود و برای سرگرم شدن کار دیگری را انتخاب کند. مثال دیگر میتواند این باشد که در فروشگاه باشید و کودک شما اصرار داشته باشد تا درِ جعبه ی شیرینی را باز کند. در این شرایط به او بگویید: به نظر میرسه اینکه نمیذارم الان درِ جعبه ی شیرینی رو باز کنی، باعث شده از من عصبی بشی. عزیزم عصبانی بودن اشکالی نداره اما غر زدن و فریاد زدن اصلا کار خوبی نیست.
هفت) بر روی کارهای انجام شده تمرکز کنید، نه کارهای انجام نشده: برای اینکه ببینیم چطور میتوانیم اثر گذار باشیم، ابتدا باید ببینیم ویژگی های رشدی کودک در هر سنی چگونه است؟ برای مثال یک کودک 18 ماهه، از لحاظ رشد شناختی آنقدری رشد نکرده است که متوجه جملات پیچیده و سخت باشد، یا یک کودک دو ساله در مهارت های زبانی رشد زیادی داشته اما درگیر کمبود توجه و تمرکز است و یک کودک سه ساله علت و معلول را به خوبی درک می کند پس میتوانید در مورد انتظارات و عواقب کارها به خوبی با او صحبت کنید. حال با توجه به این ویژگی های رشدی، جملات و نحوه ی برخورد خود را تعیین کنید و به جای گفتن کارهایی که نمیخواهید تا انجام دهند، بر کارهایی که دوست دارید تا انجام دهند، تمرکز کنید. برای مثال نگویید: “روی پله ها نپر” بگویید: “جای پریدن توی حیاطه“. یا بجای اینکه بگید:“ باز مسواک نزدی؟” بگید: هم من میتونم برات مسواک بزنم هم خودت، کدومشو انتخاب میکنی؟
هشت) راهکار پیشنهاد بدید: وقتی میبینید کودکتان از انجام کاری خوددرای میکند یا آن را نصفه رها میکند، بدانید تنها چیزی که به آن نیاز دارد “کنترل” است. او گیج شده است و نمی داند که چکار کند، پس کنترل اوضاع ر ا بدست بگیرید و به جای پرسیدن سوالات کلی، از جزئیات بپرسید، مثلا بگویید : برای مرتب کردن اتاق، اول لگو ها رو جمع کنیم یا اول ماشینا رو ؟
نه) حواستان به کلمات تان باشد: با انتخاب کلمات مناسب، میتوانید با آرامش به مقصود خود برسید. برای مثال به جای گفتن: چندبار بگم این ماشین و نذار تو راهرو! بجاش اینو امتحان کنید و بگید: اگر با ماشینت تو اتاق بازی کنی، خط و خش کمتری روش میفته. نکته مهم این است که با جملات تان این پیام را به کودک منتقل نکنید که دیگر او را دوست ندارید. برای مثال نگویید: دیگه نمیتونم این کاراتو تحمل کنم، بجاش بگید: عزیزم اصلا دوست ندارم وقتی که آشپزی میکنم، کلی لگو سر راهم باشم. میتونی بذاریشون توی هال و از اونجا، هم منو ببینی هم بازی کنی.
ده) همدلی را آموزش دهید: برای یک کودک دو ساله واضح نیست که چرا باید از کاری که از آن لذت میبرد، دست بکشد؟ پس با آموزش همدلی به او کمک کنید تا کاری را انجام دهد که کمترین آسیب متوجه خودش یا دیگران شود. برای مثال بجای اینکه بگویید: چرا دوستت رو زدی؟ اینو امتحان کنید: عزیزم وقتی ما بقیه رو هول میدیم، باعث میشه آسیب ببینن، یادته اونروزی که رفتیم پارک و از روی سرسره افتادی چقدر دردت گرفت؟ اگر دوستت رو هول بدی، اونم دردش میاد.
یازده) در مورد گزینه های پیش رو صحبت کنید: با کودکتان در مورد راهکار های مختلف صحبت کنید، برای مثال اگر هنگام عصبانیت به خودش یا دوستش آسیب میزنید؛ یک) به احساسات او اعتبار دهید و بگویید که خشم یکی از احساسات است و هر انسانی خشمگین می شود. دو) راه حل جایگزین ارائه دهید، برای مثال بگویید: هر موقع که عصبانی شدی، میتونی خشمتو سر بالشت خالی کنی، یا خمیر بازی تو برداری و بهش مشت بزنی، اما دوستت هرگز!
دوازده) به رفتارهای خوب پاداش بدید: بسیار بعید است که هر چیزی که شما میگویید را کودکتان انجام دهد اما با یک کار ساده میتواند اوضاع را تغییر دهید و آن کار هم تشویق کردنِ کارهای خوب است. با جملاتی مانند: آفرین پسرم چقدر خوب اسباب بازی ها تو جمع کردی. دخترم چقدر تمیز غذا تو خوردی. میتوانید شرایط را تغییر دهید.
سیزده) مثبت بمانید: والد خوب بودن، نه کار سختی هست و نه کارآسانی! اگر قاعده بازی را یاد بگیرید میتوانید بیشتر از اینکه ناراحت و آشفته باشید، حس خوشحالی را تجربه کنید. اما اگر احساس می کنید که فشار زیادی را تجربه میکنید و نمیدانید که باید با آن چکار کنید، حتما با یک متخصص صحبت کنید چرا که کودک شما قبل از هر چیزی نیاز به یک والد خوشحال و مثبت دارد!