روانشناس بالینی, زوج درمانی, مشاوره ازدواج, مشاوره خانواده, مشاوره فردی

نکاتی که قبل از شروع یک رابطه ی عاطفی باید بدانید

خیلی از افراد سالها و ماه ها، خود را از داشتن یک رابطه ی عاطفی محروم می کنند، به این دلیل که باور دارند ابتدا باید نسبت به خود احساس رضایت پیدا کنند، به اهداف و خواسته های خود برسند و در زندگی به جایگاهی که دوست دارند و احساس خوشبختی میکنند دست یابند تا خود را لایق یک رابطه ی عاشقانه بدانند. آنها فکر میکنند که کافی نیستند و تجربه ی عشق را پشت گوش می اندازند. در مقاله ی امروز قصد داریم تا در مورد یک حقیقت مهم صحبت کنیم، حقیقتی که به شما می گوید اگر به دنبال عشق هستید، برای پیدا کردن آن نیازی به “کامل” بودن ندارید.

 

قبل از شروع رابطه ی عاطفی باید به قدر کافی خوشحال باشید.

تصور کنید که به قدر کافی در بانک پول دارید و از لحاظ مالی مشکلی ندارید، در این زمان شما خیلی راحت می توانید، به هرکاری که نمی خواهید انجام دهید “نه” بگویید. برای مثال می توانید از محیط کاری که احترام متقابل وجود ندارد ؛ استعفا دهید ولی اگر این پول به اندازه ی کافی نباشد، مجبور به “بله” گفتن به شرایطی می شوید که برای شما مناسب نیستند، مانند ماندن در محیط کاری که به شما احترامی گذاشته نمی شود. مانند تمکن مالی خوب، اعتماد بنفس کافی و خوب نیز داریم. توجه و اولویت دادن به این موضوع قبل از شروع رابطه عاطفی بسیار مهم و حائز اهمیت است. اگر نسبت به خود حس اعتماد و اطمینان نداشته باشید، مجبور به انتخاب هایی می شوید که برای شما مطلوب نیستند و فقط چون مجبور بودید، آنها را انتخاب میکنید. قبل از شروع یک رابطه ی عاطفی قرار نیست که کاملا خوشحال و راضی باشید اما لازم است که به قدر کافی خوشحال و راضی باشید.

 

چرا به اندازه ی کافی خوشحال بودن در رابطه ی عاطفی مهم است؟

سوالی که شاید پیش می آید، این است که چرا باید به اندازه کافی خوشحال باشیم؟ چرا این موضوع اینقدر مهم است؟ به این دلیل که باید آنقدر خوشحال باشید که به چیزهای اشتباه رضایت ندهید. باید به قدر کافی خوشحال باشید که اگر وارد رابطه ای شدید که سالم نیست، بتوانید تشخیص دهید و از آن خارج شوید. شما قرار است به قدر کافی خوشحال باشید تا شریک عاطفی تان تبدیل به “همه چیز” شما نشود و هر دو بتوانید فردیت خویش را حفظ کنید.

 

چه کسی یک پارتنر مناسب است؟

هر یک از ما در زندگی مشغولیت ها و مسئولیت هایی داریم که با آنها درگیر هستیم، مشکلاتی تمام نشدنی که آمادگی روبرو شدن با آنها را نداریم و در بین تمام این مسائل و مشغولیت ها، پارتنر مناسب همان شخصی است که برای شما شفا بخش است. او میتواند در این سختی ها بال پرواز شما شود، وقتی خسته هستید خستگی شما را ببیند و بابت مسیری که طی کردید از شما قدر دانی کند، دست تان را بگیرید و به شما یادآوری کند که دوست داشتنی هستید. شریک عاطفی مناسب همان شخصی است که در کنار او درمان می شوید و آرامش و امنیت را تجربه می کنید و در یک جمله میتوان گفت که یک شریک عاطفی خوب برای شما بستری امن فراهم میکند تا در آن رشد و بهبود پیدا کنید.

 

سه راهکار طلایی برای رسیدن به احساس خوشحالی قبل از شروع رابطه ی عاطفی

یک) زندگی خود را گسترش دهید:

یکی از راه هایی که باعث می شود تا به قدر کافی خوشحال و راضی باشیم این است که زندگی و تجربیات خود را وسیع کنیم. برای این کار لازم است؛ نیازهای خود را در طول هفته مورد بررسی قرار داده و برای برآورده کردن آنها برنامه ریزی کنیم. طبیعتا نیاز های افراد با یکدیگر متفاوت است و نکته ی مهم این است که ببینیم شخصِ “من” چه نیاز های منحصر به فردی دارد؟

برای شروع می توانید یک کاغذ و قلم بردارید و شروع به نوشتن کنید:

من نیاز به یادگیری موضوعات جدید دارم.

من نیاز به ورزش کردن و رو فرم بودن دارم.

من دوست دارم که آموزش بدم.

دوست دارم که کارهای جدید امتحان کنم.

من نیاز به ارتباط با آدمها دارم.

این موارد نیاز هایی هستند که به آنها آگاهی و شناخت داریم، اما یکسری نیاز ها هستند که خارج از نقطه ی امن زندگی ما هستند و برای ما آشکار نیستند، آنها را چطور می توانیم بشناسیم؟

تصور کنید که شما همان شخصی هستید که در بالا نیاز هایتان را نوشته اید و اولویت های شما این موارد هستند. دوستی با شما تماس میگیرد و شما را به یک کمپ تابستانی با برنامه ها مهیج دعوت می کند، شما عاشق تجربه های جدید هستید، پس دعوت او را قبول میکنید، در این کمپ شما با موقعیت های جدیدی روبرو میشوید که وسعت دید شما را افزایش می دهند، متوجه می شوید که برای رفع نیاز های اساسی خود، راه های دیگری نیز وجود دارند یا میبینید که چه چیزی برای شما دوست داشتنی هست و چه چیزی دوست داشتنی نیست؟ شما با “بله” گفتن به این تجربه، که جز نیازهای اساسی شما نیز بوده است، هم پایبند به نیازهای خود بودید، هم زندگی خود را وسیع کردید. بنابراین سوال بسیار مهمی که باید از خود بپرسید این است که: چه راه هایی برای برآورده کردن نیازهای اساسی و مهم من، می توانند مرا به مسیر جدیدی هدایت کنند؟

The Best Relationship Advice for You and Your Partner

دو) به آدمها و  کارهای جدید “بله” بگویید.

شروع کنید به “بله” گفتن به کارها و آدمهایی که معمولا به آنها “نه” می گفتید. میدانم که در شروع سخت است اما این کار همان چیزی است که موجب ساختن دوستی های جدید، روابط جدید و تجربه های بکر در زندگی شما می شود.

 

سه) چالش نود دقیقه ای بذارید:

سفر کردن یکی از بهترین راه ها برای وسیع کردن زندگی است. سفر کردن به این معنی نیست که بلیط بگیرید و هتل رزرو کنید و به کشور یا شهر دیگری سفر کنید بلکه می توانید یک چالش 90 دقیقه ای ماجراجویی تعیین کنید و با 90 دقیقه رانندگی کردن، به یک مسیر جدید برسید. آن موقع هست که متوجه تفاوت ها خواهید شد. با 90 دقیقه رانندگی، مناظری را میبینید که بکر هستند، افرادی را ملاقات میکنید که به شیوه ی متفاوتی زندگی میکنند و بسیاری تجارب دیگر که میتوانند به نگاه شما وسعت بخشند. اجازه ندهید تا زندگی شما منقبض شود، متعهد به گسترش زندگی باشید تا بتوانید از آن دسته افرادی باشید که از مجردی و تنهایی لذت میبرند ولی در جستجوی عشق نیز هستند.

 

کلید طلایی یک رابطه ی خوب: داشتن اعتماد به نفس

رابطه ی شما با خودتان چطور هست؟ ارزش خود را در چه چیزی می بینید؟ چگونه با خود رفتار می کنید و چگونه به دیگران اجازه می دهید تا با شما رفتار کنند؟ اعتماد به نفس در ساده ترین حالت اینگونه معنا می شود؛ شما نیازهایی دارید ارزش برآورده شدن دارند. این برآورده شدن، باید هم از سمت شما و هم از سمت دیگران اتفاق بیفتد. زمانی که در رابطه ای قرار میگیرید که نیازهای شما برآورده نمی شوند، با اعتماد به نفس کامل باید آن را تمام کنید. فردی که اعتماد به نفس دارد، یک زندگی غنی و پربار را تجربه میکند، پس او به دنبال کسی نیست که برای او زندگی بسازد، او یک زندگی شگفت انگیز دارد که قرار است با شخص دیگری به اشتراک بگذارد.

زندگی هر یک از ما شبیه به یک میز است که پایه های زیادی دارد؛ پایه ی عشق، پایه ی سلامتی، پایه ی سرگرمی، پایه ی خانواده و…. هر زمان یکی از این پایه ها بشکنند یا نیاز به تعویض داشته باشند، پایه های دیگر از میز پشتیبانی و حمایت میکنند تا پایه ی شکسته تعویض شود. بنابراین اگر کسی با شما بد رفتاری می کند و دیگر برای شما ارزش قائل نیست، می توانید او را کنار بگذارید و داستان پایه های میز را مرور کنید.

 

سخن پایانی:

به اندازه ی کافی خوشحال بودن به شما اجازه می دهد تا قوی باشید و به اندازه کافی شاد بودن در واقع نوعی شکست ناپذیری است. نمیتوان همیشه شاد بود اما میتوان به قدرتی دست پیدا کرد که به نارضایتی های زندگی “نه” گفت و به سمت آنچیزی که واقعا برای آدمی خوشحال کننده است، گام برداشت.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *